زمانی شروع به بزرگ شدن با بازیها کردم که بسیاری از آنها به عنوان «دختران» تبلیغ نمیشدند، و بهویژه برای دخترانی که توانایی پرداخت آن را نداشتند. من به طور جدی بازی را با Nintendo DS شروع کردم که تبلیغات زیادی داشت از بازی های “دخترانه”، اما وقتی Xbox 360 خود را گرفتم، به بازی های خنثی تر یا کلیشه ای پسرانه مانند Skyrim و قاتلان عقیدهو ورود به آنها برایم دشوارتر بود. این ناراحتی باعث شد که دلم تنگ شود متروید بازیهایی که لزوماً برای زنان به بازار عرضه نمیشوند، اما من از این که در مقطعی یاد گرفتم شگفتزده شدم، حول محور شکارچی فضل زن، ساموس آران میچرخند. من بارگیری کردم Metroid Prime Remastered با در نظر گرفتن این خاطرات، امیدوارم که به من اجازه دهد کمی از چیزهایی را که در جوانی از دست داده بودم امتحان کنم تا حتی واقعاً بفهمم چه چیزی یک نفر را “دختر” می کند (وقتی آن را برای GameCube در سال 2002 منتشر کرد، من فقط 4 ساله شده بودم. ). تحویل می دهد.
بازسازی شده داستان اصلی را دست نخورده باقی می گذارد. این یک سفر 13 ساعته در سراسر سیاره Tallon IV، زیستگاه سابق نژاد پرنده مانند Chozo است، قبل از اینکه توسط شهاب سنگی که ماده سمی Phazon را می گریست، خارج شود.
با این حال، تالون IV در معابد سنگی ویران و جنگلهای بارانی پر زرق و برق چوزو فراوان است، که اکنون توسط دزدان دریایی فضایی تسخیر شدهاند که امیدوارند از Phazon برای آزمایشهای شیطانی خود استفاده کنند. ساموس – که فقط تو دیدن وقتی او سوم شخص سوار آسانسور است، با ناباوری به شیشه کلاه خود خیره شده است، یا وقتی جرقه ای از انعکاس او در یک پرتو درخشان از نمای اول شخص شما – باید آنها را از بین ببرید. با پیمایش بدن در حال سر خوردن، مسلح و زره پوش او، مصنوعات را بازیابی میکنم، محیطها و موجودات تند و زننده را در آنها اسکن میکنم تا بهعنوان یادداشتهای میدانی ضبط کنم، و در میان آدمهای بد منفجر کنم.
بسیاری از این افراد، که در میان آنها یک حشره خوار به یاد ماندنی وجود دارد – بیگانگانی شبیه خارپشت با پاهای دوکی، کره های گازی که شبیه ویروس کرونای جدید هستند، یا ماهیچه ها، خزنده دزدان دریایی فضایی کسانی که از گوشههای تاریک بیرون میآیند تا شما را پایین بیاورند—بیش از چند ثانیه طول نکشید تا در تنظیمات عادی بازی آن را نابود کنم.
نسیم این تیرانداز بلافاصله در قسمت آموزش مقدماتی بازی قابل مشاهده است. مدت کوتاهی پس از رسیدن به فضاپیمای Orpheon دزدان دریایی، تالون IV مسی رنگی که از دور شبیه یک پنی براق به نظر می رسد، تشویق می شوم با پرتو پالس خود به سمت دشمنان شلیک کنم. رونق. دزدان دریایی پایین می روند. به من گفته میشود در حالی که از تنظیمات قفل بسیار سخاوتمندانه بازی استفاده میکنم، B را فشار بدهم، که عناصر تیراندازی اولیه بازی را به پایین میکشد تا در اطراف ضربههای احتمالی حرکت کنند. رونق. انبوهی از مخلوقات به من استفراغ می کنند. مقداری پاشیده می شود و از پشت سرم می لغزد، اما من به سرعت موجودات را می کشم.
از این آغاز خوش خیم، متروید پرایم خود را بیشتر به عنوان الف تثبیت می کند لارا کرافتنوع ماجراجویی از یک تیرانداز. لحظات پرتنش – ثانیههای پس از کشتن یک رئیس، از دست دادن یک پرش و لغزیدن در گودالی از ماگمای سوزان – برای ادامه دادن به جلو، گرفتن ابزار بعدی، پایین رفتن از یک تونل مخفی دیگر، اضافه کردن تاریخچه Chozo بیشتر به دفترچهام.
کمک می کند که این بازسازی شده نسخه بسیار… بازسازی شده به نظر می رسد. فراموش می کنم که این اولین بار در سال 2002 برای GameCube منتشر شد، که توسط دانه های نور نارنجی که از Orpheon مانند تارهای عنکبوتی که توسط خورشید داغ روشن می شوند، جدا می شوند، گرفته شده است، با گرافیک زیبا و کارتونی آن در حین پیشرفت.
ابروهای ساموس، از طریق انعکاس کلاه خود، رنگین کمانی به رنگ پوست کامل هستند. دشمنان خطاپذیر، برخی با مواردی از یخ بر روی پشت خود مانند پوسته لاک پشت، برخی با خطوط سفید دردناک الکتریسیته در حال ترقه زدن، و آن دزدان دریایی فضایی با پاهای بلند و جت پک هایشان، بسیار رنگارنگ مانند خرس های صمغی هستند.
ولی بازسازی شده فراموش نکرده از کجا آمده است جدا از پیشفرض «dual-stick»، برای کنترل مدرن و دوگانه، این بازی تنظیمات کنترلر قوی، از جمله «کلاسیک» را ارائه میکند که از کنترلر GameCube، «اشارهگر» الگوبرداری شده است، که «شبیه به Metroid Prime: Trilogy برای Wii،» بازی میگوید، و «hybrid» که ترکیبی از دو استیک و کلاسیک است. من بیشتر با دو استیک بازی میکنم، اگرچه احساس میکنم هیبرید یک محدودیت سرگرمکننده است، با یک کنترل چسبنده بالا و پایین که به نظرم برای بیماری حرکتی من مفید است.
من هم قدردان آن هستم. به دلایلی، متروید پرایم ملتهب نمی شود بیماری حرکتی من ناشی از بازی ویدیویی، که مخصوصاً هنگام بازیهای اول شخص اتفاق میافتد، اما حتی اگر بازی سوم شخص را انجام دهم برای مدت طولانی. امکان پخش متناوب بین پخش تلویزیون روی صفحه نمایش بزرگ و صفحه نمایش OLED نینتندو سوییچ با اندازه کودک مفید است و گرافیک در هر دو واضح است.
موسیقی، همیشه جوی، پیانوی غبار ستارهای در اینجا میپاشد دستگاه درام شیار وجود دارد، همچنین در بلندگوهای استریوی من و از طریق سوئیچ عالی به نظر می رسد، و کیفیت دلپذیری بر روی دومی به خود می گیرد، مانند کوکی هایی که در جعبه خود به صدا در می آیند.
تنها چیزی که واقعاً احساس میکردم در تجربهی بازیام گم شده بود، مانند بازیام را فضای مرده بازسازی، نوستالژی این بازی بود. بدون آن، اگرچه نادر بود، پوشاندن ناراحتی ها در آب نبات دشوارتر بود.
همانطور که در طول بازی پیشرفت می کنم، به نوار سلامتی و لباس پاور خود، مانند یک گیره حرارتی، بسط می دهم. چکمه که به من کمک میکند پرشهای بلند فرود روی ماه و گسترش سلاحهایی که به من کمک میکنند موشکهایی را که از نور بنفش میتابند شلیک کنم. دشمنانی که در محیطهای مختلفی که من حرکت میکنم شلوغ میشوند و به آنها بازمیگردند، شکار میکنند، غارت میکنند و به همین دلیل برمیگردند تا تقریباً در همان سطح دشواری پایین بمانند. من اینقدر اهمیتی نمیدهم که سرنگون کردن سریع دشمنان باعث میشود تا بازی احساس کندی الاستیک میکند، و من دوست دارم ادامه دهم.
اما وقتی صحبت از رئیسها میشود، تکراری بودن و سادگی کمتر سرگرمکننده میشوند، که یا حقههایی برای آنها دارند (پرتو نوری که باید موقعیت آن را تغییر دهید، برخی از سنگها را باید به روشی محو کنید) یا به مهارت کسلکنندهای کمی نیاز دارند (برای اجتناب از B نگه دارید. یک حمله، تیراندازی کنید تا بمیرند). در پنجمین نبرد رئیسم، بیشتر اذیت میشوم تا خوشحال، و میخواهم هرچه سریعتر آن را از بین ببرم تا مجبور نباشم به آخرین ایستگاه ذخیرهام برگردم.
من می توانم به آن پاکان احترام بگذارم مانند ایستگاه ذخیره-ایستهای بازرسی پرکننده سلامت، در بیشتر موارد، به راحتی در هر مکان جدیدی که وارد میشوید قرار دارند – اما، همانطور که گفتم، این یک بازی است که تماماً در مورد سفر است. ماجراجویی، درست است؟ اما وقتی به ماگما سفر می کنم از نو و باید 10 دقیقه قدم هایم را دوباره دنبال کنم و دشمنان ضعیفی را که آن مسیر را روشن می کنند از بین ببرم از نو، من احساس چالش نمی کنم، احساس ناراحتی می کنم. اکتشاف، هسته اصلی بازی، به یک کار طاقت فرسا تبدیل می شود.
در نقاط آهستهتر و خستهکنندهتر از زمان بازیام، برقراری ارتباط با مبهم بودن مأموریت ساموس برایم دشوار است. بر خلاف بیگانه، فیلم ترسناک علمی تخیلی که الهام بخش متروید بازی ها، بازسازی شده دلیل روشنی برای ریشه یابی موفقیت قهرمان زنم به من نمی دهد. نمیتوانم بگویم که شخصاً در مرگ Chozo سرمایهگذاری کردهام، و بازی به اندازهای معمایی سنگین نیست که من را به این کار وادار کند. همه چیز بسیار بریده و خشک، چیزهای جهش یافته شیطانی است.
برای اینکه بیشتر به خودم بجوم، در نیمه راه، تنظیمات روایت «کامل» را روشن میکنم تا صداگذاری نسخههای اروپایی و ژاپنی اصلی بازی مانند من پخش شود. وقتی متوجه می شوم که آن صداهای قدیمی محدود به کات سین های آغازین و پایانی، و مکان های اعلام شده، مانند دره یخی ترجمه شده (فندرانا رانش ها) هستند، ناامید می شوم.
من بیشتر به جزئیات دقیق علاقه دارم متروید پرایم برای جبران هش کردن و هش کردن مجدد آن استفاده می کند (به هر حال این یک بازی 2002 است). بارشهای برف سفید-آبی در منطقه فندرانا، روشی که آب از چشمه ساموس مانند سنگی در رودخانه میریزد.
آنها مرا برای ساموس دوست داشتنی می کنند، همان قدر که ساموس ساکت و رواقی است. مشابه به بیگانهریپلی، ساموس به شکلی طراوتآمیز نسبت به جنسیت خنثی نشان داده میشود، کت و شلوار او با دوسرهای زرهدار حجیم، کمی فلز نارنجی صاف در اطراف کمرش، بیش از حد محافظ است که اجازه ایجاد انحنا را نمیدهد.
بازسازی شدهگرافیک بازی عالی به نظر می رسد، و در حالی که بازی در اکثر موارد به خوبی به عنوان یک تیرانداز گسترده و جذاب ترجمه می شود، من بیشتر از اینکه چگونه بازی به Samus اجازه می دهد تا یک شخص باشد، شگفت زده شده ام. نه یک زن با چمدان هایش، مانند یک زن جنسیت زده و دور انداخته شده است Grand Theft Auto: Vice City کارگر جنسی همان سال است و مانند سال 2023 به پسزمینه سقوط نکرده است فضای مرده به شخصیت های زن خود می کند.
متروید پرایم در ترس ساموس نیز باقی نمی ماند، در عوض به ساموس اجازه می دهد تا با بی تفاوتی در تالون IV حرکت کند، چیزی که زنان واقعی که به تنهایی در دنیای واقعی قدم می زنند به ندرت تشویق به داشتن آن می شوند. اما ساموس هرگز نیازی به عجله ندارد زیرا متروید پرایم او را در امان نگه می دارد و بیواسطگی که او در آن به وجود میآید ربطی به جنسیت او ندارد. تا زمانی که چشمان انعکاسی او را که با ریمل مشکی بال می زند، در گیره اش نبینم، به جنسیت ساموس یا شکل ظاهری او فکر نمی کنم.
و من از این بابت سپاسگزارم. اکنون به اندازه کافی بزرگ شده ام که شاهد مشارکت دختران در صنعت بازی های ویدیویی خارج از «بازی های دخترانه» باشم و وسعت کامل آن را برای خودم تجربه کنم. Metroid Prime Remastered آنقدرها که بیش از 20 سال پیش به نظر می رسید، یک بازی کامل نیست. زمان زیادی گذشته است که هرگز چنین نشده است. اما همیشه می داند چگونه به یک زن اجازه دهد زندگی کند.